احوال این روزها
شنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۳۷ ب.ظ
سر کارم ولی ذهنم اصلا اینجا نیست. ذهنم این روزها اصلا جایی که حضور دارم نیست. قلبم همش تند تند میزنه و استرس دارم. دلم میخواد فرار کنم. از همه کس. از همه جا. آدمای دور و برم همش توی کارها و تصمیم هام دخالت میکنن و فکر میکنن دارن کمکم میکنن. من هم از روی ادب نمیتونم بهشون بگم این زندگی منه و به شما هییییچ ربطی نداره. خیلی خیلی استرس دارم که قراره چی بشه... امیدوارم مثل همیشه که بعد این استرسام پوزخند بوده به خودم، که آخه خره چرا استرس الکی میگیری و مگه چی شده و این حرفآ، الانم همین شه...
باید همین شه مگه نه ... مگه نه ش رو نمیدونم واقعا چی میشه...
- ۰۰/۰۵/۰۲